- 
	
	
	مطالب منتخبة از كتاب شيخ المَضِيرة : أبو 
	هُريرة الدّوسي تأليف عالم كبير مصريّ : الشيخ محمود أبو ريّة 
- 
	
	 يقول 
	ابن تيميّة : أصحابي كالنّجوم مكذوب است ؛ كاتب بودن معاويه مكذوب 
	است ؛ روايت لا أشبع الله بطنه  
- 
	
	 أحنف 
	بن قيس و سفره بسیار رنگین 
- 
	
	 أبوهريرة 
	قرآن را نميدانست چون اُميّ بود ولي بسياري از صحابه كه اُمّي بودند 
	قرآن را ميدانستند  
- 
	
	 أبو 
	هريره علاوه بر جعل روايت به نفع عثمان و معاوية ، جعل روايت در 
	تنقيص منزلة أميرالمؤمنين عليه السّلام ميكرد  
- 
	
	 عبادة 
	بن صامت در شام بر عليه معاوية قيام كرد ، معاوية أبوهريره را واسطه 
	نمود و او محكوم شد  
- 
	
	 أحاديث 
	مجعولة أبي هريرة مخالف قوانين عقل و علوم طبيعيّ و سنّت تكوين  
- 
	
	 أحاديث 
	صحيحه از رسول الله ، اثر واضح در قلب دارد و شاهد از كتاب خدا براي 
	آنهاست  
- 
	
	 مطالبي 
	از كتاب أضوآء علي السّنة المحمدّية الشيخ العالم المصريّ محمود أبوريّة  
- 
	
	 قرآن 
	كريم نوشته شد ، امّا أحاديث دهن به دهن ميگشت ، نه با كتابت  
- 
	
	 أهل 
	سنّت ميگويند : رسول خدا در اُمور دنيوي خطا مينمود نه در وحي و 
	تبليغ آن  
- 
	
	 قاضي 
	عياض مواردي را از خطاهاي رسول خدا در اُمور دنيا ميشمرد  
- 
	
	 پيغمبر 
	در مرافعات طبق بيّنه و يمين حكم ميكردند ، و تصريح داشتند كه حكم من 
	بر اساس ظواهر است  
- 
	
	 منع 
	كتابت صحابه از احاديث رسول خدا صلّي الله عليه و آله  
- 
	
	 ابن 
	مسعود ، نهي از كتابت ميكرد ؛ أبوبكر پانصد حديث را كه از شخص أميني گرد 
	آورده بود ، آتش زد  
- 
	
	 روايت 
	مكذوبه ، ألا و إنّي أوتيت الكتاب و مثله معه  
- 
	
	 عُمَر 
	در وقت فرستادن كَعْب بن قُرَظَه را به عراق ، او را از نقل حديث منع 
	كرد  
- 
	
	 در 
	روايت : «من كَذَبَ علَيَّ فَلْيَتُبَؤء مَقْعَده مِنَ النّار» لفظ 
	«مُتَعَمَّداً» وارد نيست  
- 
	
	 لفظ 
	«متعمّداً» از ساختگي و مجعولات روايت است كه أوّلاً روايت مجعول را 
	عمداً بر له پيغمبر نه بر عليه او جائز شمرند  
- 
	
	 كعب 
	الاحبار در زمان عمر از روي خدعه اسلام آورد ، او را از كِبار تابعين و 
	سپس رئيس مسلمين قرار دادند  
- 
	
	 روايت 
	: إذا لم تحلّوا حراماً و لم تحرّموا حلالاً و أصَبْتم المعني فلا بأس  
- 
	
	 در 
	روايت منقوله از لفظ واحد در صيغة نكاح از رسول خدا هشت طريق مختلف 
	بيان شده است  
- 
	
	 سيبويه 
	و غيره ، حديث را بجهت نقل به معني ، در عربيّت و نحو و إثبات لغت 
	شاهد نميگيرند  
- 
	
	 قصّة 
	تأبير نَخل و روايت عامّه بر منع آن از ناحية رسول خدا و قوله : إنّما 
	أنا بشرٌ مثلكم  
- 
	
	 روايت 
	أحمد : ما كان من أمر دينكم فَإلَيَّ و ما كان من أمر دنياكم فأنتم 
	أعلم به (اين روايت مجعول است)  
- 
	
	 أمثلة 
	أحاديث جوامع الكَلِم از رسول الله صلّي الله عليه وآله  
- 
	
	 أحاديث 
	مَلحُون اللّفظ را بايد صحيحاً روايت كرد . لانَّ اللّحنَ مِنّا  
- 
	
	 ابن 
	أبي العَوْجآء : وَضَعْتُ فيكم أربعة ءألاف حديث ، اُحرّم فيها الحلال و 
	اُحِلّ فيها الحرام  
- 
	
	 أبوالبُخْتَرِي 
	در حضور رشید كه كبوتر باز بود وضع حديث كرد كه قال صلّي الله عليه 
	وآله وسلّم : لا سبق الا 
	في خُفٍ او حافر 
	أو جناح (جناح را اضافه كرد)   
- 
	
	 جعل 
	روايت معاويه بعد از بازگشتش به شام كه اينجا محلّ أبدال است پيغمبر 
	اُمّي بود و من كاتب وحي بودم و به أبوتراب لعنت بفرستيد  
- 
	
	 أحاديث 
	موضوعه دربارة معاويه ، إنّ عليّاً كان كثير الاعداء ... فعمدوا إلي رجل 
	قد جاربه فأطروه كيداً منهم لعليٍّ  
- 
	
	 بحث 
	در روايت غوث و أوتاد و أبدال و أقطاب و نجبآء و روايات مجعوله در فضيلت 
	شام  
- 
	
	 وضّاعون حديث 
	، أصل وضع حديثشان را نيز به رسول خدا منتسب مينمودند و 
	روايتي در اين موضوع نيز جعل شده است  
- 
	
	 علاماتي 
	كه در أحاديث موضوعه ، دلالت بر جعل و وضع آنها مينمايد  
- 
	
	 أمارات 
	و علائمي كه با آنها روايات صحيه شناخته ميشوند  
- 
	
	 يهوديان 
	، شديدترين مردم بر عليه پيغمبر و مسلمين بودهاند  
- 
	
	 ابن 
	خلدون ، علّت وقوع إسرائيليّات را تفاسير و أخبار بيان ميكند  
- 
	
	 وَهَب 
	بن مُنَبَّه ، و كَعْب الاحبار ، و عبدالله بن سلام ، راويان و جاعلان 
	حديث از تورات و از نزد خود بودهاند  
- 
	
	 كعب 
	الاحبار در زمان عمر اسلام آورد و از مشاورين معاويه در شام بود و أخبار 
	تِلْمُود را داخل در أحاديث كرد  
- 
	
	 وَهَب 
	بن منبِّه أصلاً ايراني و زردشتي بوده است و او مصدر بسياري از مجعولات 
	است  
- 
	
	 راجع 
	به عبدالله بن سلام ؛ عمر خودش به أحاديث كعب الاحبار گوش فرا ميداد   
- 
	
	 قتل 
	عمر به دست جمعيّت سرّي صورت گرفت كه از مهمترين أعضاء آن كعب 
	الاحبار بود  
- 
	
	 كعب 
	الاحبار سآئس يهوديّ ، قتل عمر و درنگ او را بعد از قتل نيز معيّن ميكند 
	 
- 
	
	 وقايع 
	حادثه قبل از قتل عمر و بعد از آن و گفتار كعب با اُمّ كلثوم بنت عليّ 
	 
- 
	
	 أدلّه 
	و شواهدي كه كعب الاحبار در مؤامرة قتل عمر داخل بوده است  
- 
	
	 نهي 
	رسول الله ، عمر را از مراجعة به أهل كتاب و قرائت كتب ايشان   
- 
	
	 عمر 
	به كعب گفت : لتتركنّ الحديث او لالحقنّك بأرض القِرَدَة  
- 
	
	 عبدالملك 
	بن مروان ، قبّه را بر روي صخرة بنا كرد و در زمستان و تابستان بر آن 
	لباس پوشانيد تا مردم كعبه را كه محلّ عبدالله بن زبير بود فراموش كنند 
	 
- 
	
	 روايات 
	وارده در فضيلت شام مَدْسوس است بواسطة بني اُمَيّه كه آنجا را 
	مقرّشان نموده بودند  
- 
	
	 روايات 
	مجعوله از رسول خدا به معاويه   
- 
	
	 معاويه 
	خودش اقرار دارد كه : ما أحياناً از كعب الاحبار كذب ديدهايم  
- 
	
	 سيّد 
	محمّد رشيد رضا بهترين كسي است كه در اين عصر ، كارها و خيانتها و 
	جنايتهاي كعب الاحبار را روشن ساخته است  
- 
	
	 كعب 
	الاحبار مجعولات خود را و روايات توراة را با نسبت به رسول الله بيان 
	ميكرد و 
	صحابه آنها را بعنوان روايت از رسول خدا تلقي ميكردند  
- 
	
	 تحقيق 
	رشيد رضا در اينكه بسياري از راويان كعب الاحبار و وَهَب بن منبّه كه 
	به كتب أنبياء سالفه نسبت دادهاند ، در آنها وجود ندارد  
- 
	
	 تحقيق 
	علامة  
	عسكري در اينكه عبدالله بن سَبَا وجود خارجي نداشته است  
- 
	
	 دكتور 
	طه حسين قبل از علامة  
	عسكري در خارجيّت داشتن عبدالله بن سَبَا شكّ كرده است  
- 
	
	 عبدالله 
	بن سَبَا بر فرض وجود خارجي هم آنقدر ذي أهميّت نبوده است و آنرا گروه 
	ضدّ شيعه براي كوبيدن شيعه ذخيره كردهاند  
- 
	
	 كهنة 
	يهود و نصاري بعد از قتل عثمان براي تقويت دولت اُمويّ ضدّ اسلام همگي 
	در شام مجتمع شدند  
- 
	
	 روايات 
	مجعوله يهود در ظهور دجّال كبير كه مسيح كذّاب است در برابر مسيح صادق  
- 
	
	 أبوهريرة 
	روايت ميكند كه خداوند زمين را در هفت روز آفريد  
- 
	
	 تقسيم 
	أصحاب رسول الله به 12 دسته و نبودن أبوهريره در هيچيك از آنها  
- 
	
	 جهاد 
	أبوهريره در ركاب معاويه ، نشر رواياتي دروغين در فضائل معاويه و در 
	طعنِ عليّ و أنصارش بوده است  
- 
	
	 جعل 
	أبوهريره در مسجد كوفه در حضور معاوية روايتي را در منقصت أميرالمؤمنين 
	عليه السّلام و پاسخي دندان شكن از أصْبَغ بن نُباته  
- 
	
	 از 
	أميرالمؤمنين عليه السّلام ، سيوطيّ 58 حديث ، و ابن حزم 50 حديث 
	و بخاري 20 حديث روايت مينمايد  
- 
	
	 روايت 
	موضوعه راجع به طلوع و غروب شمس بين قَرْنَيِ الشَّيطان  
- 
	
	 روايت 
	دربارة تجليِّ خداوند بصورت أحسن و سوال از پيغمبر : فيمَ يختصم الملأ 
	الاعلي  
- 
	
	 روايت 
	مجعلوه دربارة رَعْد و دربارة علّت سياهي رنگ حجر الاسود  
- 
	
	 روايات 
	مستفيضه وارده دربارة ظهور مهديّ في ءاخر الزّمان 
- 
	
	
	 شيعه بالاخصّ إماميّة 
	از آنها با أدلّه قاطعه إثبات مَهديّ را از وُلْدِ حضرت امام حسين 
	مينمايند 
- 
	
	 آيات 
	كثيره شديد اللحن دربارة منافقين  
- 
	
	 تفسير 
	كعب الاحبار و تلامذهاش : أبوهريرة و ابن عبّاس و قتادة و ابن جُريح ، 
	معيوب است  
- 
	
	 قرآن 
	چون معجزه بود ، ألفاظش باقي ماند ولي در حديث تا جائي كه تصوّر رود 
	تصرّف بعمل آمد  
- 
	
	 عمر 
	بن عبدالعزيز : انّ السطلان بمنزلة السُّوق يجلب إليها ما ينفق فيها فإن 
	كان بَرّاً أتوه ببرّهم و ان كان فاجراً أتوه بفجورهم  
- 
	
	 أبورافع 
	غلام رسول الله منبر رسول خدا را از أثل غابة (درخت گز نيزار) ساخت  
- 
	
	 هر 
	حديث صحيح السَّند مقبول نيست ، و هر حديث غير صحيح السَّنَد مطرود نيست 
	 
- 
	
	 مُوَطَّأهاي 
	جمعآوري شده از مالك ، به يازده نَقْل است كه چهار تا از آن مورد 
	استعمال است  
- 
	
	 ما 
	كلّف الله مسلماً ان يقرء صحيح البخاري ... و إن لم يصحّ عنده أو إعتقد 
	أنَّه ينافي اُصول الاءسلام  
- 
	
	 مراتب 
	و درجات كتب معمول بهادر نزد عامّه  
- 
	
	 نسآئي 
	عازم حجّ بود ، براي ترك فضائل معاويه او را زدند ، در رَمْلَة جان سپرد 
	و به مكّه نرسيد  
- 
	
	 مسيو 
	درمنغهم در كتاب حياة محمّد أحاديث صحيح بخاري را متّهم ميسازد و شكيب 
	أرسلان او را امضاء ميكند  
- 
	
	 معني 
	استخراج در احاديث مستخرجه  
- 
	
	 در 
	اصطلاح عامّه ، كتب مسانيد ، مجموعة اخباريست كه به شخص واحدي منسوب 
	است  
- 
	
	 نزد 
	عامّه ، كتب مسانيد ، اعتبارشان از كتب صحاح كمتر است  
- 
	
	 كتاب 
	الاضواء لِرِضي الحقِّ وَحْدَهُ ؛ فإذا غضب غاضبٌ فليكن غضبُه من الحقّ 
	لامِنَّا  
- 
	
	 در 
	كتب مسانيد ، از شخص كذّاب روايت نميشود ؛ ولي فقط رواياتشان هم 
	صحيحه نيست  
- 
	
	 علامات 
	جَرْح در روايت  
- 
	
	 كلام 
	متين سيّد محمّد رشيد رضا در عدم جواز توثيق كلّ مَن وَثَّقَه المتقدّمون 
	و إن ظهر خلافه بالدّليل  
- 
	
	 جعفر 
	بن محمّد الصّادق عليهما السّلام وَثَّقَه أبوحاتم و النّسائي إلاّ أنّ 
	البخاريّ لم يحتجّ به  
- 
	
	 ابن 
	مسعود راجع به عثمان : إنّ شرّ الامور مُحدثَاتها و كلّ محدثه بدعةٌ و كلّ 
	بدعةٍ ضلالةً و كلّ ضلالةِ في النّار  
- 
	
	 گفتار 
	ابن خلدون : اگر أخبار مستند به شواهد عقليّه و نظريّه و طبيعيّه و 
	سياسيّه نباشد بمجرّد نقل قابل قبول نيست  
- 
	
	 ابن 
	خلدون ، أسباب جَعْل و كذب در خبر را ميشمرد  
- 
	
	 ابن 
	خلدون ، در قبول خبر ، علم بطبائع أحوال در عمران ، مقدّم است از رجوع 
	به عدالت راوي خبر   
- 
	
	 ابن 
	خلدون : أخبار راجع به ابتداي خلقت و أمثال آن كه راجع به أحكام 
	شرعيّه نيست ، مسلمين در آنها تساهل نمودند و از كعب الاحبار و أمثال وي 
	گرفتند  
- 
	
	 بعضي 
	از صاحبان كتب قليل الرّوايه بودهاند و بعضي كثير الرّوايه  
- 
	
	 خصوص 
	صحابة عارف به ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه قرآن ، أهل فتوي 
	بودهاند  
- 
	
	 توثيق 
	روات أخبار سالفه در صورت ظهور خلاف براي ما ، فتح باب طعن بر روي خود 
	ماست  
- 
	
	 تكذيب 
	روايت كعب الاحبار و وَهَب ، نقصي در دين بجا نميگذارد  
- 
	
	 روات 
	عامّه ، فقط در صحّت خبر ، به سند اكتفا نمودهاند ؛ نه بموافقت با واقع 
	و اُصول قطعيّه  
- 
	
	 دستورات 
	كليّة وارده از رسول خدا صلّي الله عليه وآله  
- 
	
	 هر 
	قول صحابيّ كه مخالف ظاهر قرآن باشد مردود است  
- 
	
	 منقول 
	از كناب وسائل الشيعة ج دو از طبع أمير بهادر ، كتاب الجهاد أبواب جهاد 
	النّفس  
- 
	
	 فوالله 
	ما شيعتنا إلا 
	من أطاع الله عزّوجلّ  
- 
	
	 شستن 
	حضرت عيسي علي نبيّا و آله و عليهالسلام پاهاي حواريّين خود را   
- 
	
	 قال 
	رسول الله صلّي الله عليه وآله : مَن قَالَ عَلَيَّ مَا لَم أَقُلْ 
	فَلْيَتبوء مَقْعَدَة من النّار  
- 
	
	 روايت 
	حضرت صادق از رسول الله صلّي الله عليهما كه بيست و چهار چيز از 
	مكروهات است  
- 
	
	
	 
	 حديث فَرَّ من المجذوم فرارك من الاسد  
- 
	
	 چيزهائي 
	که 
	موجب فقر ميگردد ، چيزهائي كه موجب وسعت رزق ميشود  
- 
	
	 دربارة 
	لزوم خويشتن داري از غضب  
- 
	
	 عن 
	أميرالمؤمنين عليه السّلام : إنّ الله يُعَذِّب السِّتّة بالسِّتّة 
	 
- 
	
	 باب  : تحريم التجبّر و الاختيال 
	، باب  : باب حدّ التكبّر و التجبّر 
	المَحرمين  
- 
	
	 باب  : كراهة الافتخار  
- 
	
	 بيان 
	رسول الله لابيذرِّ الغِفاريِّ : صحف إبراهيم أمثال كلّمها  
- 
	
	 عدم 
	وجوب الامر بالمعروف علي جميع الامّة : ما قُدِّست اُمَّة لم يؤخذ 
	لضعيفها من قويّها غير مُتَّعْتَعٍ  
- 
	
	 معني 
	أفضل الجهاد كلمة عدل عند إمام جائر  
- 
	
	 ولله 
	ما النّاصب لنا حَرْباً بأشدّ علينا مؤنةً من النّاطق علينا بما نكره  
- 
	
	 في 
	أنَّ طاعة المخلوق في معصية الخالق كفرٌ بالله . من أطاع المخلوق في 
	معصية الخالق فقد عمده  
- 
	
	 ايّاك 
	و الخصومات ؛ فإنّها تورث الشّكّ ، و تحبط العمل ، وتردّي صاحبها  
- 
	
	 مؤمن 
	الطّاق يجادل النّاس في الكلام و يخاصمهم بغير إذن إمامه ؛ فلم يؤذن 
	له الدُّخول عليها  
- 
	
	 إنّ 
	تسعة أعشار الدِّين في التَّقيِّة ؛ و لا دينَ لمن لا تقيَّة له  
- 
	
	 الرّوايات 
	الواردة في الحَثِّ علي التَّقيَّة بمضامين عالية  
- 
	
	 الباقر 
	عليه السّلام : لا والله ما علي وجه الارض شيء أحبُّ إليَّ من 
	التَّقية  
- 
	
	 الرّوايات 
	الواردة في الحَثِّ علي التَّقِيَّة بمضامين عالية  
- 
	
	 ثلاثة 
	لا أتقي فيهنَّ أحداً : شُربُ المسكر ، و مَسحُ الخفيَّن ، و مُتعة الحجّ 
	 
- 
	
	 كُمَيْت 
	الشاعر يقول الشِّعر تَقِيَّةً . خالطوهم بالبرائة و خالفوهم بالجرانيَّة 
	اذا كانت الامرة صبيانيّة  
- 
	
	 يجوز 
	فتوي الخلاف لاهل الخلاف عند التقيّة  
- 
	
	 الرّوايات 
	الواردة في الحَثِّ علي التقيَّة بمضامين عالية  
- 
	
	 لاجل 
	الخوف و التقية حُرِّم و نُهِي عن صاحب الدّار باسم محمّد  
- 
	
	 يُحشر 
	العبد يوم القيمة و مانَدا دماً فيدفع اليه شبه المَحْجَمة أو فوق ذلك ، 
	فيقال له : هذا سهمک من دم فلان 
- 
	
	 رواية 
	دخول يزيد المدينة و الاءقرار 
	عن عليّ بن الحسين عليهما السّلام بأنّك عَبدُ رِقّ لي ، إن شئت بعتك 
	و إن شئت استرققتُك   
- 
	
	 رواية 
	مقالة موسي بن جعفر عليهما السّلام بصفوّان الجمّال : كلّ شيء منك حسنٌ 
	جميلٌ ما خلا شيئاً واحداً  
- 
	
	 أربعةٌ 
	مُفسِدةٌ للقلوب ، الخلوة بالنساء ، والاستمتاع منهنّ ، و الاخذ برايهنّ ، و 
	مجالسة الموتي   
- 
	
	 إذ 
	رأيتم أهل الرَّيب و البدَع من بعدي فأظِهِروا البَرآءة منهم و أكثروا 
	من نَبِئهم و القولِ فيهم و الوقيعة ؛ و باهتوهم كیلا يطمعوا في فناء الاءسلام 
	 
- 
	
	 خَمسٌ 
	إن أدركتموهنّ فتعوّذوا بالله منهنّ  
- 
	
	 انَّ 
	من بقاء المسلمین و بقاء الاءسلام 
	أن تصير الاموال عند من يعرف فيها الحقّ و يمنع المعروف  
- 
	
	 كلّ 
	معروفٍ صدقةٌ . فاعل الخير خير منه ؛ و فاعل الشَّر شرٌ منه  
- 
	
	 الرّوايات 
	الواردة في لزوم اصطناع المعروف الي من هو أهله  
- 
	
	 صنايع 
	المعروف يقي مصارغ السوءِ ؛ و الصَّدقة خفيّاً تطفيء غضبَ الرَّبِّ  
- 
	
	 لا 
	تَدْخُل لاخيك في أمرٍ مضرّته عليك اكثر من منفعته له  
- 
	
	 أحسنوا 
	جوار نعم الله ، و احذروأن تنتقل الي غيركم  
- 
	
	 في 
	الحَثِّ و التَّرغيب علي لزوم الاهتمام بأمر المسلمين ، و من أصبح 
	لايهمّ بأمورهم فليس منهم  
- 
	
	 أهميّة 
	قضاء حاجة المؤمن و إدخال السّرور في قلبه و إزالة الكرب عنه  
- 
	
	 قضاء 
	حاجة المؤمن أفضل من طواف أسبوعين  
- 
	
	 معني 
	التّمحلّ في القرآن : أن يكونَ وجهك أعودَ من وجه أبيك ، فتَمحِّل له 
	 
- 
	
	 أيّما 
	مؤمن مشي مع أخيه المؤمن فلم يناصِحه فقد خان الله و رسوله  
- 
	
	 من 
	أتي اليه أخوه المؤمن لحاجةٍ فلم يقضِها له مع القدرة عَيَّره الله 
	يوم القيمة  
- 
	
	 من 
	شكي اليه أخوه المسلم فلم يُقرضه حرّم الله عليه الجنّة يوم يجزي 
	المحسنين  
- 
	
	 الرّواية 
	المفصَّلة لمعرفة النّفس عن عوالي اللئالي  
- 
	
	 صاحب 
	المستدرك وِفقاً للمحقّق الكاظمي ادَّعي : أنّ الصَّدوق كان يغيَّر 
	الرّوايات طبقاً لمعتقده و مذهبه  
- 
	
	 صاحب 
	المستدرك ادّعي أنَّ الجامعة المعروفة كانت مختصرة من الجامعة 
	المفصّلة ، و لمّا لم يكن الزّيادات موافقاً لمذهب الصّدوق اسقطها منها  
- 
	
	 في 
	جميع الصّفات الحميدة الّتي لامناص للانسان أن يلتزم بها  
- 
	
	 من 
	حَسُنَ إسلامه و صحّ يقين إيمانه ، لم يأخذه الله بما عمل  
- 
	
	 إنّ 
	الله خلق العقل من نورٍ مخزونٍ مكنونٍ في سابق علمه الذي لم يطّلع 
	عليه نبيٍ مرسلٌ و لا مَلَك مقرّب  
- 
	
	 لا 
	عُدَّةَ أنفعُ من العقل ، و لا عدوّ أضرُّ من الجهل  
- 
	
	 الاحاديث 
	الدّالة علي حجيّة العقل و أنّه أفضل ما خلق الله  
- 
	
	 الاخباريّون 
	الّذين يذهبون الي عدم حجيّة العقل فكلامهم مردودٍ ، معيوبٌ بشواهد 
	كثيرةٍ من الاخبار  
- 
	
	 من 
	كان مطيعاً نفعَته و لايتنا ، و من كان عاصياً لم تنفعه و لا يتنا  
- 
	
	 الرّوايات 
	الدّالة علي أنَّ المومن الشِّيعيِّ لابدّ و أن يُواظب بالاعمال 
	الصّالحة أكثر من غيره  
- 
	
	 مصباح 
	الشّريعة : و أصل الورَع دوام محاسبة النفس و الخروج من كلّ شبهة ، 
	الرّواية  
- 
	
	 أهمِيَّة 
	الحِلم و فضله و شرفه و أنَّ العلم بدون الحِلم لا فائدة فيه  
- 
	
	 أميرالمؤمنين 
	عليه السّلام أمَرَ قنبرا بحلمه عن شَتِم شاتِمه  
- 
	
	 أمر 
	أبوجعفر عليه السّلام مُحمّد بن مُسلم بالتواضع فأخذ قوصرة من تمرٍ و 
	ميزانٍ وجَلَس علي باب مسجد الجامع ينادي عليه . الرّواية  
- 
	
	 في 
	التّواضع لله ؛ و الرّواية في مصباح الشّريعة  
- 
	
	 جرائمي 
	كه مؤمنين انجام ميدهند ، پي آمدش در دنيا وجود أمراض و ابتلائات است 
	 
- 
	
	 من 
	يموت بالذّنوب أكثر ممّن يموت بالآجال ، و من يعيش بالاءحسان 
	أكثر ممّن يعيش بالاعمار  
- 
	
	 فَكُنْ 
	كَما شئتَ ، كما تَدِينُ نُدانُ  
- 
	
	 مردم 
	آخر الزّمان : يركعون للرّغيف ، و يسجدون للدّراهم ، حَيَاريَ ، سُكَاريَ 
	، لا مسلمين و لانصاري  
- 
	
	 الرّواية 
	الواردة في حديقة الشِّيعة عن الاءمام 
	العسكريّ و فيها ذمُّ الفلسفة و التّصوف  
- 
	
	 لا 
	تأكلونَ النّاس بآل محمّد عليهم السّلام  
- 
	
	 أحوال 
	سلمان الفارسيّ و جَزعه عند الموت من أساور حَوله و حَوْلَه إجانةٌ و 
	جَفنَةٌ و مَطهرةٌ  
- 
	
	 شدّة 
	أحوال أصحاب الصُّفَّة و وعدهم الرّسول بجفان بعده  
- 
	
	 يَهْرم 
	ابن ءادم و يَشبُ منه اثنتان : الحرصُ علي المال ، و الحرصُ علي العمر 
	 
- 
	
	 بكاء 
	رسول الله صلَّي الله عليه واله عند أنس حين الموت ممّا ينزل 
	باُمَّته من بعده  
- 
	
	 يا 
	عَوَيش يا حُمَيرا ! إنَّ شرَّ النَّاس عندالله يوم القيمة مَن يُكْرَم 
	اتِّقاء شرَّه  
- 
	
	 الرّوايات 
	الكثيرة عن أميرالمؤمنين عليهالسلام في قبح البغي و العدوان علي ما 
	نقله الآمديّ في الغُرَر و الدُّرر  
- 
	
	 بيتوتة 
	أبي نصر البرنطيّ عند الرّضا عليه السّلام و قوله له حكاية عن 
	أميرالمؤمنين عليه السّلام : لا تجعل عيادتي إيّاك فخراً علي قومك ! و 
	تَوَاضع لله يَرْفَعك  
- 
	
	 عواقب 
	عظيمة شديدةٍ للظُّلم . لا يُكبَرنَّ ظلمَ من ظَلَمك ! فإنَّما يَسْعي في 
	مضرَّته و نَفْعِك  
- 
	
	 نهج 
	البلاغة : الظلّم ثلاثة ، فظلم لا يُغفَر ؛ و ظلمٌ لا يُترك ؛ و ظُلْمٌ 
	مغفورٌ لا يُطلَب  
- 
	
	 المُبتدِعُ 
	ديناً الدّاعي إليه لا تُقبل تَوبته حتّي يَردّ النّاس عن الابتداع 
	الي الحقّ  
- 
	
	 إنَّ 
	الحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيئِات ، ذلك ذكري للذّاكرين  
- 
	
	 وَضَعْتُ 
	خمسةً في خسمةٍ والنّاس يطلبونها في خمسةٍ فلا يجدونهما  
- 
	
	 الامر 
	بالمعروف و النّهي عن المنكر  
- 
	
	 حكاية 
	عابد من بني إسرآئيل أدام بعبادته و هو يري صبيّين ينتفان ريشَ ديک 
- 
	
	 كرامات 
	سلمان في القِدْر و تَحْتَه عند أبي ذرّ و المِقداد و هما لا يتحملانها 
	 
- 
	
	 وَدُّ 
	المؤمن من أعظم عُرِيَ الاءيمان 
	. إنَّ المؤمنين إذا تحاباً في الله و تصافَيا في الله كانا كالجسد الواحد 
	؛ إذا اشتكي أحدهُما من جَسَده موضِعاً وَجَد الاخِرُ ألَم ذلك المواضع 
	 
- 
	
	 قال 
	موسي بن جعفر عليهما السّلام : لا تقولوا : لمن أحبِّنا و والاناهو فاسقٌ 
	فاجرٌ بل فاسق الفعل و فاجر العمل  
- 
	
	 إنّا 
	لا ننال محبَّة الله إلا
	ببغض كثيرمن النّاس ، و لا ولايته إلا
	بمعاداتهم  
- 
	
	 الاقتحام 
	الي السُّددالمضروبة دون الغيوب ممنوعٌ شرعاً و عقلاً  
- 
	
	 في 
	لزوم التقيّة علي غاية درجة التمكنّ ؛ و لزوم مداراة النّاس و حسن 
	معاشرتهم   
- 
	
	 إنّ 
	احتمال أمرنا ليس بمعرفته و قبوله . إنّ احتمال أمرنا هو صَونهُ و 
	سِرُّه عمّن ليس من أهله  
- 
	
	 دخول 
	عبدالعظيم الحسني علي الاءمام 
	الهادي عليهما السّلام و قوله : إنّي أريد أن أعرض عليك ديني  
- 
	
	 حرمة 
	تسمية القائم باسمه و كنية حتّي ظهوره و وجوب التقيّة  
- 
	
	 يابن 
	النُّعمان ! إنَّ التّقية جُنَّة المؤمن ، و لو لا التّقية ما عُبِد الله 
	. إنَّ المذيع لامرنا ليس كقاتلنا بسيفه بل هو أعظم وِزْراً  
- 
	
	 إنَّ 
	إذاعة السِّرِّ و إفشاء الامر يوجد تأخير الفرج و ظهور أمر الولاية  
- 
	
	 قول 
	الصّادق عليه السّلام لاصحابه : إنّكم لا تقدرون علي السُّكوت فيكف 
	بحمل السِّلاح و الحديد لظهور الامر  
- 
	
	 خطاب 
	الصّادق عليه السّلام بمُعَلَّي بن خُنَس : إنّك خالَفْتَني و أذَعْتَ 
	سِرِّي ؛ أنت مقتولٌ فاستَعِدِّ  
- 
	
	 قول 
	الصادق عليه السّلام ليونس بن عبدالرّحمن ؛ فما عليك ممّا يقولون إذا 
	كان إمامُك عنك راضياً  
- 
	
	 المُعَلَّي 
	أذاعَ سِرَّنا فأداقه الله حَرَّ الحديد . النَّومَةُ الَّذي لا يعرف 
	النَّاسُ ما في نفسه  
- 
	
	الأبيات 
	المرويّة عن الرّضا عليه السّلام عند المأمون في وجوب كتمان السِّرِّ  
- 
	
	 لابدّ 
	و أن يُحترز من مجالس المعصية لانّه لا يَؤمَن إذا تنزل به نقمة تصيب 
	جميع مَن حضرها  
- 
	
	 الاخبار 
	الواردة في ذمّ الصّوفيّة  
- 
	
	 قال 
	الرّسول لعليٍّ عليهما السّلام : عليك بصنائع الخير فإنَّها تدفع مَصَارِعَ 
	السُّوءِ !  
- 
	
	 أهل 
	المعروف في الدنيا أهل المعروف في الآخرة  
- 
	
	 ابذل 
	لاخيك المؤمن ما تكون منفعتُه له أكثر من ضرره عليك ؛ و لا تبذل له 
	ما يكون ضرره عليك أكثر من منفعته لاخيك  
- 
	
	 قال 
	النّبيّ صلّي الله عليه وآله وسلّم : ينزل المعونة علي قدر المؤونة  
- 
	
	 قول 
	الرّضا عليه السّلام بمحمّد بن كعب القرطيّ ؛ لوزادك جدي رسول الله 
	صلّي الله عليه وآله لَزِدناك  
- 
	
	 الخَلق 
	كلّهم عيال الله ؛ و إنَّ أحبّهم اليه أنفعهم بخلقه و أحصنهم صنيعاً 
	الي عياله ؛ و إنَّ الخير كثيرٌ و قليلٌ فاعله   
- 
	
	 الرّوايات 
	الواردة في فضل مجالس يذكر فيها الله ؛ و ذكر فضائل عليّ بن أبيطالب و 
	الائمّة عليهم السّلام  
- 
	
	
	 «لا و حقِّ الّذي إذا ذكرتموه بَكيتم» 
	قالها خادمةٌ لا تعرف الولاية فصار بسببها من أهل البيت  
- 
	
	 اعْلَم 
	أنَّ لله ظلاّ تحتَ عرشه لا يسكنه إلاّ من أسدي إلي أخيه معروفاً ، أو 
	نَفَّس عنه كربةً ، أو أدخل علي قلبه سروراً   
- 
	
	 ثواب 
	قضاء حاجة المؤمن أكثر من طواف بيت الله الحرام أُسبوعاً مع أنّ ثوابه 
	لا يعلمه إلاّ الله تعالي   
- 
	
	 مَن 
	سَعَي في حاجةٍ أخيه المؤمن فكأنّما عبدالله تِسعة ءالاف سنيةٍ صائماً 
	نهاره قائماً ليله  
- 
	
	 قول 
	الحسن عليه السّلام لرجلٍ له حاجةٌ . عن الحسين عليه السّلام : أما 
	إنَّه لو أعانك علي حاجتك كان خيراً له من اعتكاف شهر  
- 
	
	 رواياتٌ 
	بمضامين عاليةٍ داّلةٌ علي لزوم البِرِّ لاءخوان و قبول هَدِيَّتهم و 
	إتحافهم بدون تكلّف  
- 
	
	 مُفاد 
	قول عيسي عليه السّلام للحواريّين بأنّ : مَن اغتاب أو عَيَّر أخاه فهو 
	بمنزلة من رأي عورة أخيه فكشف عنها  
- 
	
	 وجوب 
	ستر معايب الاخ المؤمن كوجوب سَترِ عورته  
- 
	
	 لزوم 
	الإخاء 
	للاخوة المؤمنين و مواساتهم و قضاء حوائجهم في جميع الاحوال  
- 
	
	 لم 
	ينحصر مواساة المؤمن ببذل المال ، بل لابدّ من أن يبذل له بجاهِهِ  
- 
	
	 من 
	حقوق الاُخُوَّة : الاءخلاص 
	في النّصيحة ، و أن لا يختلطها بغشٍ ، بل و إنكان غير أخٍ في الايمان 
	 
- 
	
	 مَن 
	لم يقض حاجة المؤمن و هو قادرٌ عليها يُقَيِّضُ الله له قضاء الكافر و 
	الفاسق و لا أجر له  
- 
	
	 خمسٌ 
	لا يحلُّ منعهنّ : المآءُ و المِلحُ ، و الكلاءُ ، و النّارُ ، و العِلْمُ  
- 
	
	 اُحي 
	معروفَك بإمانَتِهِ ؛ خذ المعروف ما لم يتقدّمه المَطَلُ و لم يَتبَعه 
	المنّ  
- 
	
	 كلام 
	فلاسفه ، و ظاهر شرع در كيفيّت و حقيقت وَحْي بر پيغمبر صلّي الله عليه 
	وآله  
- 
	
	 كلام 
	أمير نظام الدّين أحمد ، در آنكه حقيقت وحي أوَّلاً نزول از مراتب 
	عاليه و سپس ظهور در مظاهر ميباشد  
- 
	
	 وَحْي 
	عبارت است از : تلقّي نفس پيامبر آنمورد را از ملك و سپس تمثّل ان را 
	يا با مَلَك در حسّ مشترك ؛ و سپس در حسّ ظاهر ؛ سپس در خارج  
- 
	
	 موافقت 
	كلام صدر المتألّهين با أمير نظام الدِّين أحمد : جدِّ سيّد عليخان ، در 
	تحقّق وَحْي به تنزّل از مراتب عاليه به سافله  
- 
	
	 أقسام 
	رؤيا و وَحْيِ الهي ؛ مجموعاً به دليل استقراء چهارده قسم ميباشد  
- 
	
	 بنا 
	به نقل سيّد عليخان كبير ، أقسام وَحي مجموعاً به چهارده گونه ميباشد 
	 
- 
	
	 طبق 
	روايات عامّه ، المعتضد بالله عبّاسي مستدّلاً به آية و الشّجرة 
	الملعونة في القرآن ، عازم بر لعن معاويه در سنة 286 بر فراز منابر 
	گرديد  
- 
	
	 معني 
	«خَمْس و ثلاثين من مُهَاجرك» يعني پس از ده سال از هجرت تو ، و بيست 
	و پنج سال حكومت سه خليفة غاصب كه چرخ اسلام از حركت باز ايستاد  
- 
	
	 مراد 
	از حكومت فراعنه ، عبّاسيّون هستند كه عددشان 37 نفر ؛ و مدّت سلطنتشان 
	524سال 
	بطول انجاميد  
- 
	
	 معني 
	دقيقي براي آية : و ما أدراك ما ليلة القدر   
- 
	
	 روايت 
	وارده از إمام محمّد باقر عليه السّلام در شدّت و مصائبي كه بر شيعه در 
	زمان معاويه گذشت  
- 
	
	 روايت 
	مدآئني در شدّت و غلظت معاوية با شيعيان در أقطار جهان  
- 
	
	 سفيان 
	بن أبي ليلي به حضرت إمام حسن مجتبي عليه السّلام گفت : السّلام 
	عليك يا مُذِلَّ المؤمنين  
- 
	
	 روايت 
	حضرت إمام حسن مجتبي عليه السّلام براي سفيان ابن أبي ليلي   
- 
	
	 در 
	علّت صلح إمام حسن و قيام إمام حسين عليهما السّلام دو علّت بيان 
	شده است : اوّل حديث مكتوب و وصيّت مختومه  
- 
	
	 علت 
	دوّم ، عمل به مقتضاي ظواهر أمر و إمكانات و مقتضياتي كه در هر زمان 
	پيش ميآمده است  
- 
	
	 سُدَيْر 
	صَيرفيّ بحضرت امام جعفر صادق عليه السّلام ميگويد : چرا قيام نميكني 
	در حالي كه صد هزار ، و دويست هزار ، و نصف دنيا شيعه داري ؟ حضرت 
	ميفرمايد : بعدد اين بُزها هم (يعني 17 عدد) ندارم  
- 
	
	 وجه 
	تلقيب حضرت به صادق ، در مقابل جعفر كاذب است  
- 
	
	 معني 
	و تفسير بدآء از آية الله شعرانيّ  
- 
	
	 حقيقت 
	بَدآء ، تغيير مطلب دانسته شده از لوح محو و إثبات به لوح محفوظ 
	ميباشد  
- 
	
	 نقل 
	كلام جدّ سيّد عليخان كبير در كيفيّت وَحْي كه به عكس علوم خارجي كه 
	از ظاهر به باطن ميرود ؛ وحي از باطن به ظاهر ميرسد  
- 
	
	 تعلّق 
	نفس به بدن مثل تعلّق عاشق به معشوق است ؛ نه حلول در بدن  
- 
	
	 موجود 
	محدود داراي اثر خاصّ است و كار خود را فقط ميكند ؛ و أمّا خداوند حدّ 
	ندارد ؛ بسيط الحقيقة كلّ الاشياء  
- 
	
	 اقتصار 
	بر دعاهاي مأثوره بدون دليل ميباشد ؛ هر دعائي كه داراي مضمون صحيح 
	است ميتوان آنرا خواند  
- 
	
	 تبادر 
	معني مادّي از لفظ روح و أمثاله صحيح نيست ؛ همچون تبادر آب شور از 
	لفظ آب ، براي كسي كه آب شيرين نديده است  
- 
	
	 كتاب 
	«مصباح الشّريعة» از تأليفات سليمان صهرشتي تلميذ علم الهدي است كه از 
	كتاب شقيق بلخيّ اختصار نموده است  
- 
	
	 اسم 
	شيعه در زمان رسول اكرم بوده است ، و اسم سُنَّت و جماعت در سال 
	استقلال معاويه به إمارت بعد از صلح امام حسن عليه السّلام بوده است 
	 
- 
	
	 أشعار 
	أبوالاسود الدُّئلي حين بلغه قتل أميرالمؤمنين عليه السّلام ؛ ألا أبلغ 
	معاويةَ بنَ حربٍ  
- 
	
	 إرسال 
	معاويه حلواي مُزَعفر براي أبوالاسود ؛ و سرودن دختر او اين أبيات را : 
	أبالشَّهد المزعفر يابن هند 
- 
	
	 شرح 
	و ترجمه و نَسب أبوالاسود دُئِلي ، كه اسمش ظالم ابن عَمْرو بوده است 
	 
- 
	
	 ركن 
	الدّين عليّ بن أبي بكر گفته است : أبوالاسود معلّم حسنين عليهما 
	السّلام بوده است ؛ و سيّد حسن صدر بدين كلام اشكال دارد  
- 
	
	 كيفيّت 
	تعليم أميرالمؤمنين عليه السّلام علم نحو را به أبي الاسود دُئِليّ  
- 
	
	 أبوالاسود 
	از تعليم علم نحو به مردم بُخل ميورزيد تا وقتي كه ديد كه قاري قرآن 
	، غلط ميخواند ، آنوقت قرآن را إعراب گذارد  
- 
	
	 أوَّلُ 
	مَن وضع النَّحو أبوالاسود ، و أخذ عنه واحداً بعد واحدٍ إلي أن انتهي 
	الي الخليل ؛ إلي أن انتهي إلي سيبويه  
- 
	
	 أبوالاسود 
	علم نحو را در اُوراق جمع كرد ؛ و به أميرالمؤمنين عليه السّلام نشان 
	داد ؛ و حضرت تصحيح فرمود   
- 
	
	 خليل 
	بن أحمد از أصحاب حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام بوده است  
- 
	
	 خليل 
	كتابي را در امامت نوشته است ؛ و محمّد بن جعفر مَراغيّ إمامي بر آن 
	استدراك نوشته است  
- 
	
	 خليل 
	ميگويد : علّت تفرّد أميرالمؤمنين عليه السّلام أفضليّت و أعلميّت و 
	أزهديّت اوست . و النَّاس الي أشباهم أمْيَل  
- 
	
	 سئوال 
	مردي از حضرت امام رضا عليه السّلام دربارة أمرٌ بين الامرين ، دليل 
	بر تشيّع مبردّ است كه اين را روايت نموده است  
- 
	
	 المولي 
	عبدالله أفندي آيةٌ في علم الفهارس و الرّجال لم يولد في الاءسلام 
	مثله في طول الباع و كثرة الاطّلاع في الرجاليِّین  
- 
	
	 أبوبكر 
	خوارزمي از أكابر علماي شيعه در علم لغت و شعر و أدب و حسن قريحه بوده 
	است  
- 
	
	 أبوبكر 
	خوارزمي را كه بجهت تشيّعش رافضيّ ميگفتهاند : از أركان علم أدب و 
	لغت به شمار ميرود  
- 
	
	 رسالة 
	أبوبكر خوارزمي به شيعيان نيشابور در مصائب واردة بر آنها در طول تاريخ   
- 
	
	 سلطان 
	عضد الدّولة ديلميّ از أكابر علماء تشيّع بوده است  
- 
	
	 طاهر 
	ذواليمينين و حفيد او : عبيد الله بن عبدالله از أعلام تشيّع بودهاند  
- 
	
	 مرزبانيّ 
	كاتب ، شيعه بوده است و سرايندة أبيات : إِذَا رُمْتَ مِن لَيْلَي 
	عَلَی البُعد نَظْرَةً  
- 
	
	 در 
	جنازة أبوإسحق رُفاعيّ شيعة خالص ، فقط دو نفر شركت كردند   
- 
	
	 أبوالعلاء 
	مُعَرِّيّ شيعه بوده است و داراي ايمان و مستجاب الدّعوه  
- 
	
	 أبياتي 
	از مُعَرِّي كه دلالت بر كمال توحيد ، و حُسن توكّل ، و مقامات عاليه ، 
	و زهد او دارد  
- 
	
	 أشعار 
	بلند پاية أبوالعلاي معريّ در تشيّع او  
- 
	
	 شريف 
	محمّد بن أحمد مرزبانيّ ، و أبوالعلاء از أعاظم شيعه بودهاند  
- 
	
	 ابن 
	بطريق و بيت او در حِلَّه جميعاً شيعه بودهاند  
- 
	
	 رِضيّ 
	صاحب «شرح رضيّ» بر كافية ابن حاجب از أعلام شيعه بوده است  
- 
	
	 نجم 
	الائمّة رضيّ شارح كافيه در نَحْو ، و شارح شافيه در صَرْف بوده است 
	 
- 
	
	 مُصَنِّف 
	منهج الشِّيعة : سيّد ركن الدِّين ؛ الحسن بن محمّد بن شرفشاه حسينيّ 
	است  
- 
	
	 صاحب 
	لسان العرب : محمّد بن مُكَرَّم بنا بر عبارت خود در مادّة وَصِيّ ، 
	شيعه بوده است  
- 
	
	 عَلاء 
	الدّين كِنْدِيّ شيعه بوده است  
- 
	
	 ابن 
	جِنِّي : عثمان بن جِنّيّ از شيعيان بوده است  
- 
	
	 صاحب 
	نفآئس الفنون ، و خليل بن أحمد ، دو نفر از أعلام شيعه بودهاند  
- 
	
	 شيخ 
	صدوق كتاب عيون ، و ثعالبيّ كتاب يتيمه را براي صاحب بن عُبَّاد تصنيف 
	كردند  
- 
	
	 قطب 
	الدّين شارح مفتاح سكّاكي ، و كتاب محاكمات شيعه بوده است  
- 
	
	 ترجمة 
	أبوالحسن...بن طباطبا صاحب الابيات : يَا مَن حَكَي المآء فَرْطَ 
	رِقَّتِه  
- 
	
	 ترجمة 
	السَّيِّد أبو الرِّضا ضياء الدّين الرَّاونديّ ، و ترجمة أنوريّ  
- 
	
	 در 
	رياض العلمآء ترجمة أنوريّ شاعر را به تشيّع ذكر كرده است  
- 
	
	 نابغة 
	جُعديّ در ولايت قويّ بود 200  سال يا 180 سال يا 220 سال عمر كرد  
- 
	
	 سفيان 
	بن مُصْعَب عَدِيّ از أعاظم شعراء أهل البيت ؛ و حضرت صادق به او تأكيد 
	داشتند  
- 
	
	 تشيُّع 
	محمّد بن وهيب ، و طاووس ، و أعمش ، و يحيي بن يَعْمَر  
	 
- 
	
	 دِعبل 
	خُزاعيّ ولايت او و أشعار بلند پاية او  
- 
	
	 دِعبل 
	وصيّت نمود ، أشعار مدارس آيات را در لَحْدِ او گذارند  
- 
	
	 أبونُواس 
	شيعيّ بوده است و شعر راقي دارد  
- 
	
	 دِيك 
	الجنّ و أشعار راقي وي ؛ جاؤا بر أسک يابنَ بنتِ محمَّد تا آخر  
- 
	
	 ابن 
	هرمة قُرَشيّ از أعاظم شعراي أهل بيت در عهد دوانيقيّ بوده است  
- 
	
	 ابن 
	هانيّ أندلسيّ از أعاظم شعراء شيعه بوده است  
- 
	
	 ابن 
	هاني ، و ابن رومی ، و سيّد شريف الرضيّ  
- 
	
	 سيّد 
	شريف ، و عليّ بن محمّد تِهامِيّ  
- 
	
	 عليّ 
	بن محمّد كاتب تِهاميّ : حُكمُ المِنيَّة في البَرِيَّة جارِي  
- 
	
	 شريف 
	أبوالحسن عليّ بن محمّد : لَقَدْ فَاخَرَ تنامِن قُرَيش عِصَابَةٌ  
- 
	
	 نصربن 
	أحمد بصريّ خُبز أرژيّ در تشيّع و شعر عالي بود  
- 
	
	 خبّاز 
	بَلَديّ نيز اُمّي بود و در شعر مقام عالي داشت  
- 
	
	 أشعار 
	خبّاز بَلَديّ در أهل البيت  
- 
	
	 محمّد 
	بن اسحق أوّلين مُصَنِّف در مغازي ، و شيعه بوده است  
- 
	
	 لوط 
	بن يحيي : أبو مخنف از أعاظم أصحاب أميرالمؤمنين بوده است  
- 
	
	 إبراهيم 
	بن محمّد بن أبي يحيي أبو إسحق از أعلام شيعه بوده است  
- 
	
	 نصّ 
	علمآء أعلام بر تشيّع مسعوديّ صاحب مُروج الذّهب بنا بگفتة (تأسيس 
	الشيعة لعلوم الاءسلام)  
- 
	
	 ترجمة 
	مسعوديّ و نصّ بر تشيّع وي بنا بگفتة «سيّد حسن صدر»  
- 
	
	 مسعوديّ 90 
	سال عمر كرد ؛ و به مذهب شافعيّ تستّر داشت  
- 
	
	 صاحب 
	تاريخ قم : حسن بن محمّد ، معاصر صدوق بوده است  
- 
	
	 ابن 
	مسكويه ، و أبوالعبّاس أحمد بن عُقدَه ، شيعه بودهاند  
- 
	
	 أصول 
	كتب رجال : فهرست ، و رجال شيخ طوسيّ ، و رجال كَشّي ، و رجال ابن 
	الغضائريّ ، و رجال نجاشيّ  
- 
	
	 سيّد 
	أحمد بن طاووس ، و علامة  
	حلّي  
- 
	
	 حسن 
	بن يوسف بن مطهّر ، علامة  
	حِلِّي از مشايخ در جميع علوم بوده است  
- 
	
	 ابن 
	شهر آشوب سَرَوِيّ مازندرانيّ از أعلام شيعه در عصر مقتفي بوده است   
- 
	
	 حاكم 
	نيشابوريّ در نزد صاحب «تأسيس الشِّيعة» شيعه بوده است  
- 
	
	 حاكم 
	نيشابوريّ از أعلام بوده است ، و در سبّ معاويه مُتظاهر  
- 
	
	 سه 
	نفر حَوَاريّ حضرت سجّاد : سَعيد بن مُسَيِّب ، قاسم بن محمّد بن أبي 
	بكر ، أبوخالد كابليّ شيعه بودهاند  
- 
	
	 طاووس 
	، و صَعصَعَه ، و أصْبَغ ، و عَطِيَّه ، و أعْمَش از شيعيان بودهاند  
- 
	
	 سُدَّي 
	كبير مفسّر معروف از شيعيان بودهاست  
- 
	
	 سُدَّي 
	كبير ، شيعه ، سُدَّي صغير ، سُنِّي ، سُدَّي فرازيّ شيعه ولي مفسّر 
	نبوده است  
- 
	
	 شيخ 
	طوسيّ ، أبيّ بن كعب ، واصِل بن عَطَاء معتزليّ  
- 
	
	 جَهم 
	بن صفوان قائل به تعطيل ربّ ، و در برابرش مقاتل بن سليمان قائل به 
	جسميّت خدا شد  
- 
	
	 صَعْصَعَة 
	، فَضل بن شاذان ، أبو حنيفة نُعمان بن محمّد قاضي مصر ، شيعه بودهاند  
- 
	
	 قاضي 
	نعمان مصريّ صاحب دعائم الاءسلام 
	و كتب ديگر ، شيعه بوده است  
- 
	
	 أبونصر 
	فارابيّ ، معلّم ثاني ، از أعاظم شيعه بوده است  
- 
	
	 تحصيل 
	علوم و جِدِّيت فارابي در علوم و زهد او تا هنگام مرگ  
- 
	
	 ابن 
	مسكويه در جميع فنون و علوم مقام اوّل را حائز بوده است  
- 
	
	 ابن 
	مسكويه در محلّة خواجوی اصفهان مدفون است  
- 
	
	 خواجه 
	نصير الدّين طوسيّ كسي است كه مير سيّد شريف جرجانيّ افتخار شاگرديش را 
	داشت  
- 
	
	 كتاب 
	تَذكِره در هيئت از خواجه است ؛ و شرح آن از نظام الدّين نيشابوريّ 
	صاحب تفسير نيشابوري است  
- 
	
	 قطب 
	الدّين بر پنج نفر اطلاق ميشود ، سه نفر از خاصّه و دو نفر از عامّهاند 
	 
- 
	
	 مقام 
	سلمان فارسيّ و روايات در حقّ او  
- 
	
	 عَمْرو 
	بن حَمِق خُزاعيّ را معاويه كشت با وجود عهد و پيمان و أمان به او  
- 
	
	 مُخبِتين 
	أربعه : بُريد بن معاويه عجليّ ، أبو بصير ليث ابن البختريّ ، محمّد بن 
	مسلم ، زُرَاره  
- 
	
	 عثمان 
	بن سعيد عَمْروي از نوّاب أربعه از أولاد عَمّار ابن ياسر بوده است  
- 
	
	 محمّد 
	بن عثمان بن سعيد عَمروي از أولاد عمّار بن ياسر بوده ، و لوح قبر خود 
	را از مباح با آيات قرآن تهيه كرده است  
- 
	
	 حسين 
	بن روح از ءال نوبخت أفضل و أعلم و أزهد أهل زمان و صاحب الاسرار و 
	العلوم و الكرامات بود   
- 
	
	 حسن 
	بن عليّ ... بن شُعبة حَرَّانيّ صاحب «تحف العقول» ممّا لم يسمح الزَّمان 
	بمثله  
- 
	
	 أبو 
	محمّد جعفر بن أحمد قمّي كان من عظماء أعيان الطّائفة  
- 
	
	 ابن 
	مسكويه مصنّف «طهارة الاعراق» شيعه بوده است  
- 
	
	 وَرّام 
	بن أبي فراس از أولاد مالك أشتر و جَدِّ مادري سيّد بن طاووس ميباشد 
	 
- 
	
	 شيخ 
	طبرسيّ أمين الدّين أبوعلي ؛ و ابنه أبو منصور  
- 
	
	 خطاء 
	و غلط أبوحنيفه و محكوميّت او در برابر فضَّال ابن حسن  
- 
	
	 مُجاب 
	كردن فَضَّال بن حسن ، أبو حنيفه را  
- 
	
	 ثَمامَه 
	كه از اهل عدل بود ، أبوالعتاهيّه را كه هر چيز را نسبت به خدا ميداد 
	در حضور مأمون محكوم نمود  
- 
	
	 شكستن 
	بهلول سر أبوحنيفه را با كلوخ  
- 
	
	 قَدَريّه 
	كه معاصي را از خدا ميدانند ، مجوس اين اُمّت هستند  
- 
	
	 حَنَابِله 
	قائل به جسميّت خدا هستند و به آيات قرآن استدلال مينمايند  
- 
	
	 روايت 
	عامّه راجع به آنكه خدا در قيامت با جسم ظاهر ميشود  
- 
	
	 روايت 
	تير زدن نمرود به ساق پاي خدا و مجروح شدن آن  
- 
	
	 حَبَشَه 
	نزد پيغمبر با حضور عائشه بازي ميكنند و عُمَر آنها را طرد ميكند و پيغمبر 
	عُمَر را منع مينمايد  
- 
	
	 روايت 
	غزاليّ در مسألة غِنا و اينكه هدايت عُمَر بيشتر از پيغمبر بوده است  
- 
	
	 أخبار 
	مجعوله از عامّه راجع به عدم نهي پيغمبر از تَغَنّي جاريه و بازي 
	حَبَشيها در مسجد  
- 
	
	 حكايات 
	قبيحه را كه عامّه به پيغمبر نسبت ميدهند براي كسر صولت رسالت است  
- 
	
	 حكايت 
	لواط امام جماعت با غلامش و تأخير نماز بجهت آب گرم كردن براي غسل او 
	 
- 
	
	 رواج 
	لواط ميان اولاد مشايخ عامّه با عِلمشان  
- 
	
	 شيخ 
	عبدالسّلام بصريّ تمام بهشت را بر فراز منبر فروخت و براي خودش جائي 
	نماند  
- 
	
	 يك 
	زن شيعه ، از دروغ مكاشفة امام جماعت مرد سنّي پرده بر ميدارد  
- 
	
	 يك 
	مرد شيعه با اقرار و اعتراف عالم سنّي به مقام خود ، از وي هزار درهم 
	ميستاند  
- 
	
	 دربارة 
	شروح بر كتاب «وسائل الشيعة» و تدوين آية الله دائي گرامي ، آقا ميرزا 
	محمّد طهرانيّ  
- 
	
	 شرح 
	حال زيد بن حسن بن عليّ بن أبي طالب ، و نفيسه دختر او  
- 
	
	 ترجمة 
	زيد بن حسن و مرگ او و تشييع عبدالله بن حسن  
- 
	
	 روايت 
	مجعوله از عامّه از لسان حَسَن بن حسن ابن عليّ بن أبي طالب دربارة 
	: مَن كنت مولاه فعليّ مولاه  
- 
	
	 أخباري 
	از «طبقات ابن سعد» راجع به بعضي اُمور أئمّه عليهم السّلام  
- 
	
	 روايت 
	دربارة انحراف عقيدتي عُمَر بن علي بن الحسين  
- 
	
	 سلطان 
	محمّد الجايتو به مسجد آمد و مردم را أمر به صَلَوات نمود  
- 
	
	 استدلال 
	سلطان محمّد بر لزوم صلوات بر آل پيغمبر ، بدون صلوات بر آل سائر 
	پيغمبران به دو دليل  
- 
	
	 سلطان 
	محمّد استدلال كرد بر آنكه : چون امامان واليان اُمورند ، بايد به 
	نامشان سكّه زنند  
- 
	
	 شريك 
	قاضي كوفه در هَجْوِ معاويه ، شيرين طنزي دارد  
- 
	
	 شرح 
	تطّورات كليله و دِمْنه از لغت هنديّ به ساير لغات  
- 
	
	 مطالبي 
	از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام در جواب ابن أبي ليلي  
- 
	
	 پاسخ 
	مقاتل بن سليمان در علّت خلقت مگس : لِيُذِلَّ اللهُ بِهِ الجَبَابرَةَ  
- 
	
	 داستان 
	فرار مَعْن بن زائده و كرامت غلامي كه وي را يافت و رها نمود  
- 
	
	 معني 
	مُخَضْرَم ، و واقعة فَخّ  
- 
	
	 داستان 
	فَخّ و شهادت حسين بن عليّ از اولاد امام حسن مجتبي عليه السّلام  
- 
	
	 أشعار 
	دِعْبل در شدّت خصومت بني عبّاس  
- 
	
	
	
	آنچه از این جنگ که 
	قبلا منتشر شده است